یکی از رمان‌های مشهور ترکیه‌ای در سال‌های اخیر رمان ملت عشق نوشته‌ی الیف شافاک است. این رمان در دل یک داستان عاشقانه امروزی به بررسی رابطه میان مولانا و شمس تبریزی می‌پرداز. این رمان با عنوان‌هایی همچون عشق یا چهل قانون عشق نیز در ایران ترجمه شده است. در این یادداشت این چهل قانون را ذکر کرده‌ایم.

درباره رمان ملت عشق

این کتاب شامل یک مقدمه و پنج بخش است (بخش اول: خاک، بخش دوم آب، بخش سوم: باد، بخش چهارم: آتش، بخش پنجم: خلاء) که دو داستان را شامل می‌شوند که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شده‌اند؛ که بیش از ۱۵ راوی دارد، دو رمان در این کتاب که موازی هم جلو می‌روند؛ و به گونه‌ای به همدیگر ارتباط دارند. یکی از این داستان‌ها در قرن بیست و یکم میلادی (از ماه مه ۲۰۰۸ تا سپتامبر ۲۰۰۹) در آمریکا و دیگری در قرن سیزدهم میلادی / هفتم هجری (از رمضان ۶۳۹ تا ذیقعده ۶۵۸) در قونیه اتفاق می‌افتد. ملت عشق داستان زندگی زنی در غرب را روایت می‌کند که با عرفان شرق آشنا می‌شود.

داستان اول کتاب مربوط به الا روبینشتاین است که در بوستونِ آمریکا زندگی می‌کند. الا یک همسر و مادر است که همه زندگی خود را صرف خانواده کرده‌است. با این که همسر الا ـ دیوید ـ دندانپزشک مشهوری بود و معیشت آن‌ها در سطح ایدئالی قرار داشت اما عشق و صمیمیتی در میان آن‌ها نبود. الا این موضوع را پذیرفته بود و همه اولویت‌های خود را تغییر داده بود و فقط به فکر بچه‌هایش بود. اما با این حال، رابطه الا با خانواده‌اش هم چندان خوب نبود. طبق تشبیه کتاب، الا شبیه برکه بود، برکه‌ای راکد که بعد از گذشت بیست سال زندگی مشترک با همسرش، خود را بازنده این زندگی می‌بیند. سرانجام در اولین روزهای چهل سالگی تصمیم می‌گیرد از قید و بند این زندگی آزاد شود و زندگی خود را تغییر دهد.

داستان دوم داستان زندگی شمس تبریزی و سفرهای او از سمرقند تا بغداد و سپس به قونیه و آشنایی و برخورد او با مولانا در شهر قونیه است. این داستان در قالب کتابی روایت می‌شود که الا روبینشتاین به عنوان ویراستار مسئول ویرایش آن می‌شود و از خلال خواندن این کتاب با زندگی شمس و مولانا و چهل قاعدهٔ عشق از دیدگاه و زبان شمس تبریزی آشنا می‌شود.

کتاب صوتی ملت عشق در ایران با اجراهای متفاوتی از گویندگان متننوع منتشر شده است. پیشنهاد می‌کنیم این کتاب را با صدای گویندگان انتشارات آوانامه بشنوید.

۴۰ قانون عشق

قانون 1

اینکه ما خدا را چگونه می‌بینیم بازتاب مستقیمی از نحوه‌ی دیدن خودمان است. اگر خداوند بیشتر ترس و سرزنش را به ذهن متبادر می کند، به این معنی است که ترس و سرزنش بیش از حد در درون ما وجود دارد. اگر ما خدا را سرشار از محبت و شفقت می بینیم، ما نیز چنین هستیم.

قانون 2

راه رسیدن به حقیقت کار دل است نه سر. قلب خود را راهنمای اصلی خود قرار دهید! نه ذهن تو با قلب خود ملاقات کنید، چالش کنید و در نهایت بر نفس خود پیروز شوید. شناخت منیت شما را به معرفت خدا می رساند.

قانون 3

شما می توانید خدا را از طریق همه چیز و همه در جهان مطالعه کنید، زیرا خدا در یک مسجد، کنیسه یا کلیسا محبوس نیست. اما اگر هنوز به دانستن محل اقامت او نیاز دارید، تنها یک مکان برای جستجوی او وجود دارد: در قلب یک عاشق واقعی. 

قانون 4

عقل و عشق از مواد مختلفی ساخته شده است. عقل آدمها را گره می زند و هیچ ریسکی نمی کند، اما عشق همه گره ها را از بین می برد و همه چیز را به خطر می اندازد. عقل همیشه محتاط است و توصیه می کند، “مواظب خلسه زیاد باش”، در حالی که عشق می گوید: “اوه، مهم نیست! نگاهی به شیرجه رفتن! عقل به آسانی از بین نمی رود، در حالی که عشق می تواند بدون زحمت خود را به ویرانه تبدیل کند. اما گنج ها در میان خرابه ها پنهان شده اند. قلب شکسته گنج ها را پنهان می کند.

قانون 5

بیشتر مشکلات جهان از اشتباهات زبانی و سوء تفاهم های ساده ناشی می شود. هرگز کلمات را به صورت اسمی نگیرید. وقتی به منطقه عشق قدم می گذارید، زبان آن طور که می دانیم منسوخ می شود. آنچه را که نمی توان در قالب کلمات بیان کرد، تنها با سکوت می توان درک کرد.

قانون 6

تنهایی و تنهایی دو چیز متفاوت هستند. وقتی تنها هستید، به راحتی می توانید خودتان را فریب دهید و باور کنید که در مسیر درستی هستید. تنهایی برای ما بهتر است، زیرا به معنای تنها ماندن بدون احساس تنهایی است. اما در نهایت بهترین کار این است که فردی را پیدا کنید که آینه شما باشد. به یاد داشته باشید که فقط در قلب شخص دیگری می توانید خود و حضور خدا را در درون خود به طور واقعی ببینید.

قانون 7

هفتمین قانونی که در کتاب ملت عشق ذکر می‌شود این است هر اتفاقی که در زندگی شما بیفتد، مهم نیست که اوضاع چقدر نگران کننده به نظر می رسد، وارد محله ناامیدی نشوید. حتی زمانی که همه درها بسته بمانند، خداوند تنها راه جدیدی را برای شما باز خواهد کرد. شکرگزار باشید! وقتی همه چیز خوب است شکرگزاری آسان است. یک صوفی نه تنها به خاطر آنچه به او داده شده است، بلکه به خاطر همه چیزهایی که از او انکار شده است سپاسگزار است.

قانون 8

صبر به معنای تحمل منفعلانه نیست. این به معنای نگاه کردن به پایان یک فرآیند است. صبر یعنی چه؟ یعنی نگاه کردن به خار و دیدن گل سرخ، نگاه کردن به شب و دیدن سحر. بی حوصلگی یعنی کوته بین بودن که نتوانی نتیجه را ببینی. صبر عاشقان خدا تمام نمی شود، زیرا می دانند که برای کامل شدن هلال ماه زمان لازم است.

قانون 9

شرق، غرب، جنوب یا شمال تفاوت چندانی ندارد. مهم نیست مقصد شما چیست، فقط مطمئن شوید که هر سفری را به یک سفر درون خود تبدیل کنید. اگر به داخل سفر کنید، به کل جهان و فراتر از آن سفر خواهید کرد.

قانون 10

دایه می داند که وقتی دردی نباشد راه برای بچه باز نمی شود و مادر نمی تواند زایمان کند. به همین ترتیب، برای تولد یک خود جدید، سختی لازم است. همانطور که خاک رس برای قوی شدن باید از گرمای شدید عبور کند، عشق فقط با درد کامل می شود.

قانون 11

تلاش برای عشق کاربر را تغییر می دهد. در میان کسانی که به دنبال عشق می گردند، هیچ سالکی نیست که در این راه بالغ نشده باشد. لحظه ای که شروع به جستجوی عشق می کنید، شروع به تغییر در درون و بیرون می کنید.

قانون 12

تعداد گوروهای دروغین و معلمان دروغین در این دنیا بیشتر از تعداد ستاره های جهان مرئی است. افراد قدرت محور و خودمحور را با مربیان واقعی اشتباه نگیرید. یک استاد روحانی واقعی توجه شما را به خودش معطوف نمی کند و از شما انتظار اطاعت مطلق یا تحسین مطلق نخواهد داشت، بلکه به شما کمک می کند تا از درون خود قدردانی و تحسین کنید. مربیان واقعی مانند شیشه شفاف هستند. اجازه دادند نور خدا از آنها بگذرد.

قانون 13

سعی کنید در برابر تغییراتی که برایتان پیش می آید مقاومت نکنید. در عوض اجازه دهید زندگی از طریق شما زندگی کند. و نگران نباشید که زندگی شما زیر و رو می شود. از کجا می دانید طرفی که به آن عادت کرده اید بهتر از طرفی است که می آید؟

قانون 14

خداوند در ظاهر و باطن به اتمام کار شما مشغول است. او کاملاً مشغول شماست. هر انسانی کاری در حال پیشرفت است که به آرامی اما ناگزیر به سوی کمال حرکت می کند. هر یک از ما یک اثر هنری ناتمام هستیم که هم در انتظار تکمیل شدن هستیم و هم در تلاشیم. خدا با هر یک از ما به طور جداگانه برخورد می کند زیرا انسانیت هنر زیبای قلمزنی ماهرانه است که در آن تک تک نقطه ها برای کل تصویر به یک اندازه مهم هستند.

قانون 15

دوست داشتن خدای کامل، بی نقص و معصوم که او هست، آسان است. آنچه به مراتب دشوارتر است، دوست داشتن همنوعان با تمام عیب ها و عیوبشان است. به یاد داشته باشید، فرد فقط می تواند بداند که چه چیزی را می تواند دوست داشته باشد. عقل بدون عشق وجود ندارد. تا زمانی که یاد نگیریم خلقت خدا را دوست بداریم، نه می توانیم خدا را واقعا دوست داشته باشیم و نه واقعاً بشناسیم.

قانون 16

ایمان واقعی همان ایمان درونی است. بقیه به سادگی شسته می شوند. تنها یک نوع خاک است که با آب پاک پاک نمی شود و آن لکه کینه و تعصب است که روح را آلوده می کند. شما می توانید با پرهیز و روزه بدن خود را پاکسازی کنید، اما تنها عشق است که قلب شما را پاک می کند.

قانون 17

کل جهان در درون یک انسان واحد است – شما. هر چیزی که در اطراف می بینید، از جمله چیزهایی که ممکن است به آنها علاقه نداشته باشید و حتی افرادی که از آنها نفرت یا نفرت دارید، به درجات مختلفی در درون شما حضور دارند. پس شیطان را هم در بیرون از خود جستجو نکنید. شیطان نیروی خارق العاده ای نیست که از بیرون حمله کند. این یک صدای معمولی در درون است. اگر بخواهید خود را به طور کامل بشناسید، با صداقت و سختگیری روبرو شوید.

قانون 18

اگر می‌خواهید رفتار دیگران با شما را تغییر دهید، ابتدا باید رفتار خود را کاملاً و صمیمانه تغییر دهید، هیچ راهی وجود ندارد که شما را دوست داشته باشند. با این حال، هنگامی که به آن مرحله رسیدید، برای هر خاری که دیگران ممکن است به شما پرتاب کنند، سپاسگزار باشید. نشانه آن است که به زودی گلاب به شما می‌بارد.

قانون 19

نگران نباشید که جاده شما را به کجا خواهد برد. در عوض روی اولین قدم تمرکز کنید. این سخت ترین قسمت است و این چیزی است که شما مسئول آن هستید. به محض برداشتن این مرحله، بگذارید همه چیز همان کاری را که به طور طبیعی انجام می دهد انجام دهد و بقیه به دنبال آن خواهند آمد. با جریان پیش نرو جریان باشد.

قانون 20

همه ما به شکل او آفریده شده ایم، و با این حال هر کدام متفاوت و منحصر به فرد آفریده شده ایم. هیچ دو نفری شبیه هم نیستند. بدون ضربان قلب به همان ریتم. اگر خدا می خواست همه یکسان باشند، حتماً چنین می کرد. بنابراین بی احترامی به اختلافات و تحمیل افکار خود به دیگران، به منزله بی احترامی به مکر الهی است.

قانون 21

وقتی یک عاشق واقعی خدا وارد میخانه می شود، میخانه تبدیل به اتاق نماز او می شود، اما وقتی یک شراب خروار به همان اتاق می رود، میخانه او می شود. در هر کاری که انجام می دهیم، این قلب ما است که تفاوت را ایجاد می کند، نه ظاهر ما. صوفیان دیگران را بر اساس ظاهر و کیستشان قضاوت نمی کنند. وقتی یک صوفی به کسی خیره می شود، هر دو چشمش را بسته نگه می دارد در عوض چشم سوم را باز می کند – چشمی که قلمرو درونی را می بیند.

قانون 22

زندگی یک امانت موقت است و این دنیا چیزی نیست جز تقلید ترسناک از واقعیت. تنها بچه ها یک اسباب بازی را با چیز واقعی اشتباه می گیرند. و با این حال انسان ها یا شیفته اسباب بازی می شوند یا با بی احترامی آن را می شکنند و کنار می اندازند. در این زندگی، از انواع دست و پا دوری کنید، زیرا آنها تعادل درونی شما را از بین می برند. صوفیان افراط نمی کنند. یک صوفی همیشه ملایم و معتدل باقی می ماند.

قانون 23

انسان در میان مخلوقات خداوند جایگاه منحصر به فردی دارد. خدا می گوید: «از روح خود در او دمیدم. تک تک ما بدون استثنا به گونه ای طراحی شده ایم که نماینده خدا بر روی زمین باشیم. از خود بپرسید، اگر تا به حال چنین رفتاری داشته باشید، چند وقت یکبار مانند یک نماینده رفتار می کنید؟ به یاد داشته باشید، هر یک از ما احساس می کنیم که روح الهی را در درون خود کشف کرده و با آن زندگی کنیم.

قانون 24

جهنم در اینجا و اکنون است. بهشت هم همینطور. از نگرانی در مورد جهنم یا رویاپردازی در مورد بهشت ​​دست بردارید، زیرا هر دو در همین لحظه حضور دارند. هر بار که عاشق می شویم، به آسمان صعود می کنیم. هر بار که از کسی متنفریم، حسادت می کنیم یا با کسی می جنگیم، مستقیماً در آتش جهنم فرو می رویم.

قانون 25

هر قاری قرآن کریم را در سطحی متفاوت با عمق فهم خود درک می کند. چهار سطح از بینش وجود دارد. مرتبه اول معنای ظاهری است و اکثریت مردم به آن راضی هستند. بعد باتین است – سطح درونی. سوم، باطن باطن وجود دارد. و سطح چهارم آنقدر عمیق است که نمی توان آن را در قالب کلمات بیان کرد و بنابراین ناگزیر است که توصیف ناپذیر باقی بماند.

قانون 26

کائنات یک موجود است. همه چیز و همه از طریق شبکه ای نامرئی از داستان ها به هم مرتبط هستند. چه از آن آگاه باشیم و چه ندانیم، همه در یک گفتگوی خاموش هستیم. آسیب نرسان. شفقت را تمرین کنید. و پشت سر کسی غیبت نکنید – حتی یک اظهارات به ظاهر بی گناه! کلماتی که از دهان ما بیرون می‌آیند ناپدید نمی‌شوند، بلکه همیشه در فضایی بی‌نهایت ذخیره می‌شوند و به موقع به ما باز می‌گردند. درد یک مرد همه ما را آزار خواهد داد. شادی یک مرد باعث می شود همه لبخند بزنند.

قانون 27

هر چه بگویید، خوب یا بد، به نوعی به شما باز می گردد. بنابراین، اگر کسی باشد که افکار بدی در مورد شما دارد، گفتن چیزهای بدی مشابه در مورد او فقط اوضاع را بدتر می کند. شما در یک دایره باطل انرژی بدخواهانه محبوس خواهید شد. در عوض چهل شبانه روز در مورد آن شخص چیزهای خوبی بگویید و فکر کنید. همه چیز در پایان 40 روز متفاوت خواهد بود، زیرا شما در درون متفاوت خواهید بود.

قانون 28

گذشته یک تفسیر است. آینده یک توهم است. جهان بیش از این در طول زمان نمی‌گذرد که انگار یک خط مستقیم است که از گذشته به آینده می‌رود. در عوض زمان از درون و درون ما در مارپیچ های بی پایان حرکت می کند. ابدیت به معنای زمان بی نهایت نیست، بلکه به معنای بی زمانی است. اگر می خواهید روشنایی ابدی را تجربه کنید، گذشته و آینده را از ذهن خود دور کنید و در لحظه حال بمانید.

قانون 29

سرنوشت به این معنا نیست که زندگی شما کاملاً از پیش تعیین شده است. بنابراین، زندگی کردن همه چیز به سرنوشت و عدم مشارکت فعالانه در موسیقی جهان، نشانه نادانی محض است. موسیقی جهان همه جا فراگیر است و از 40 سطح مختلف تشکیل شده است. سرنوشت شما سطحی است که در آن آهنگ خود را می نوازید. ممکن است ساز خود را تغییر ندهید، اما نحوه نواختن کاملاً در دستان شماست.

قانون 30

صوفی واقعی چنان است که حتی وقتی از هر سو به ناحق متهم و مورد تعرض و محکومیت قرار می گیرد، صبورانه تحمل می کند و حتی یک کلمه بد درباره هیچ یک از منتقدانش به زبان نمی آورد. یک صوفی هرگز سرزنش نمی کند. چگونه ممکن است مخالفان یا رقبا یا حتی «دیگران» وجود داشته باشند، وقتی که در وهله اول «خود» وجود ندارد؟ چگونه ممکن است کسی مقصر باشد در حالی که تنها یکی وجود دارد؟

قانون 31

اگر می خواهید ایمان خود را تقویت کنید، باید درون خود را نرم کنید. برای اینکه ایمان شما صخره ای استوار باشد، قلب شما باید مانند پر نرم باشد. از طریق یک بیماری، تصادف، از دست دادن یا ترس، به هر طریقی، همه ما با حوادثی روبرو می شویم که به ما می آموزد چگونه کمتر خودخواه و قضاوت کننده و دلسوزتر و بخشنده تر شویم. با این حال برخی از ما درسی را می آموزیم و موفق می شویم ملایم تر شویم، در حالی که برخی دیگر در نهایت حتی خشن تر از قبل می شوند…

قانون 32

هیچ چیز نباید بین تو و خدا بایستد. بدون امامان، کشیشان، خرگوش ها یا دیگر متولیان رهبری اخلاقی یا مذهبی. نه اساتید روحانی و نه حتی ایمان شما. به ارزش ها و قوانین خود ایمان داشته باشید، اما هرگز آنها را بر دیگران مسلط نکنید. اگر مدام دل دیگران را بشکنید، هر تکلیف دینی را انجام دهید خوب نیست. از هر نوع بت پرستی دوری کنید، زیرا آنها دید شما را تار می کنند. خدا و فقط خدا راهنمای شما باشد. دوست من حقیقت را بیاموز، اما مواظب باش از حقایقت فتیش نکنی.

قانون 33

در حالی که همه در این دنیا تلاش می کنند تا به جایی برسند و کسی شوند، فقط برای اینکه همه چیز را پس از مرگ پشت سر بگذارند، شما مرحله عالی نیستی را هدف می گیرید. این زندگی را مانند عدد صفر سبک و خالی زندگی کنید. ما با گلدان فرقی نداریم. این تزیینات بیرون نیست، بلکه خلأ درون است که ما را مستقیم نگه می دارد. درست مانند آن، این چیزی نیست که آرزوی دستیابی به آن را داریم، بلکه آگاهی از نیستی است که ما را نگه می دارد.

قانون 34

تسلیم به معنای ضعیف یا منفعل بودن نیست. نه به سرنوشت گرایی منجر می شود و نه به تسلیم. درست برعکس. قدرت واقعی در تسلیم قدرتی است که در درون وجود دارد. کسانی که تسلیم گوهر الهی زندگی می‌شوند در آرامش و صلحی بی‌آرام زندگی می‌کنند، حتی سراسر جهان از آشوب پشت سر هم می‌گذرد.

قانون 35

در این دنیا، شباهت ها یا قاعده مندی ها نیستند که ما را یک گام به جلو می برند، بلکه متضادهای صریح هستند. و تمام اضداد در جهان در درون تک تک ما حضور دارند. بنابراین مؤمن نیاز به ملاقات با کافر ساکن درون دارد. و کافر باید مؤمن خاموش را در او بشناسد. تا روزی که انسان به مرحله جنون کامل، انسان کامل می رسد، ایمان روندی تدریجی است و به ظاهر مخالف آن را ایجاب می کند: کفر.

قانون 36

این جهان بر اساس اصل عمل متقابل بنا شده است. نه قطره ای مهربانی و نه ذره ای از شر بی پاسخ نمی ماند. به خاطر توطئه ها، فریب ها، یا ترفندهای افراد دیگر نیست. اگر کسی تله می گذارد، به یاد داشته باشید که خدا نیز همینطور است. او بزرگترین نقشه کش است. حتی یک برگ هم خارج از علم خدا تکان نمی خورد. به سادگی و به طور کامل به آن ایمان داشته باشید. هر کاری که خداوند انجام می دهد، آن را به زیبایی انجام می دهد.

قانون 37

خداوند اسکله ساز دقیقی است. دستور او آنقدر دقیق است که هر چیزی روی زمین در زمان خودش اتفاق می افتد. نه یک دقیقه دیر و نه یک دقیقه زود. و برای همه بدون استثنا، ساعت با دقت کار می کند. برای هر کدام زمانی برای دوست داشتن و زمانی برای مردن وجود دارد.

قانون 38

هیچ وقت دیر نیست که از خود بپرسید: «آیا آماده هستم زندگی‌ای را که دارم تغییر دهم؟ آیا من آماده تغییر در درون هستم؟» حتی اگر یک روز در زندگی شما مانند روز قبل باشد، مطمئناً حیف است. در هر لحظه و با هر نفس تازه باید تجدید و نو شد. تنها یک راه برای تولد یک زندگی جدید وجود دارد: مردن قبل از مرگ.

قانون 39

در حالی که اجزا تغییر می کنند، کل همیشه ثابت می ماند. برای هر دزدی که از این دنیا می رود، دزد جدیدی متولد می شود. و هر فرد شایسته ای که از دنیا می رود با فرد جدیدی جایگزین می شود. به این ترتیب نه تنها هیچ چیز ثابت نمی ماند، بلکه هیچ چیز واقعاً تغییر نمی کند. به ازای هر صوفی که می میرد، صوفی دیگری در جایی متولد می شود.

قانون 40

زندگی بدون عشق بی فایده است. از خود نپرسید که باید به دنبال چه نوع عشقی باشید، معنوی یا مادی، الهی یا دنیوی، شرقی یا غربی. تقسیمات فقط منجر به تقسیمات بیشتر می شود. عشق هیچ برچسبی ندارد، هیچ تعریفی ندارد. این همان چیزی است که هست، خالص و ساده. عشق آب حیات است. و عاشق روح آتش است! وقتی آتش عاشق آب باشد، جهان به گونه ای دیگر می چرخد.

Leave A Comment

Recommended Posts

چهل قانون شمس تبریزی درباره عشق

یکی از رمان‌های مشهور ترکیه‌ای در سال‌های اخیر رمان ملت عشق نوشته‌ی الیف شافاک است. این رمان در دل یک داستان عاشقانه امروزی به بررسی رابطه میان مولانا و شمس تبریزی می‌پرداز. این رمان با عنوان‌هایی همچون عشق یا چهل قانون عشق […]

admin

خلاصه‌ای رمان مشهور موش‌ها و آدم‌ها

رمان موش ها و آدم ها یکی از مشهورترین رمان های جان اشتاین بک است. این رمان روایتی است از دو دوست به نام‌های جورج و لنی که زندگی ساده و آرزوهای ساده‌ای دارند و برای محقق کردن‌ رؤیاهایشان، تلاش زیادی می‌کنند. […]

admin