کتاب صوتی نفرت بازی داستانی جالب از سالی تورن، نویسنده استرالیایی است. این داستان از راه رفتن روی مرز باریک میان عشق و نفرت صحبت میکند. دو احساسی که میتوانند دو روی یک سکه باشند و ترکیبشان چنان کمدی رمانتیکی پدید آورده است که نمیتوانید حتی برای یک لحظه رهایش کنید.
نفرت بازی داستانی است که به گفته منتقدان موفق شد تا ژانر کمدی رمانتیک را روح تازهای ببخشد. داستان درباره رابطه پر از عشق و نفرت لوسی هاتن و جاشوا تمپلمن است. لوسی دختری مهربان است و میان همکارهایش هم از محبوبیت بالایی برخوردار است. به این ترتیب او تقریبا اطمینان دارد که به زودی میتواند روی صندلی ریاست بنشیند اما مشکلی در این میان وجود دارد و این مشکل کسی نیست جز جاشوا تمپلمن. مرد خشک و بداخلاقی که به راحتی نفرتش را بروز میدهد و هیچ توجهی هم به لوسی نمیکند.
فکرش را بکنید! آنها مجبورند در هفته بیشتر از چهل ساعت با یکدیگر وقت بگذرانند و روبهروی همدیگر بنشینند.
بخشی از کتاب
من نظریهای دارم؛ اینکه از کسی متنفر باشید، به طرز آزاردهندهای شبیه وقتی است که عاشق آن شخص هستید. من فرصت زیادی برای مقایسهی عشق و نفرت داشتهام و در اینجا، مشروح مشاهداتم را بیان میکنم.
عشق و نفرت موازی هستند. با فکر کردن به آن شخص، دل و رودههایتان آشفته میشود. تپشهای قلبتان در سینه، سنگین و قدرتمند میشود. به حدی که تقریبا از روی پوست قابل مشاهده است. اشتها و خوابتان به هم میریزد. هر برخورد با آن شخص، باعث جوشش آدرنالین در خونتان میشود و به وضعیت جنگ یا گریز میرسید. بدنتان دیگر کاملا از دستورات شما پیروی نمیکند. اسیر موقعیت میشود و این، شما را میترساند. عشق و نفرت دو روی یک سکهی بازی هستند و شما باید برنده بشوید. چرا؟ به خاطر دلتان و غرورتان. باور کنید. من از چند و چون ماجرا باخبرم.