او در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ در شهر کوچک روکن واقع در لایپزیک پروس به دنیا آمد. به دلیل مقارنت این روز با روز تولد فریدریش ویلهلم چهارم، پادشاه وقت پروس، که در روز تولد نیچه چهل و پنج ساله میشد، پدر او که معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود، نام کوچک پادشاه را بر فرزند خود نهاد.
والدین او کارل لودویگ نیچه (۱۸۴۹–۱۸۱۳) که کشیشی لوتری و سابقاً یک معلم بود و فرانسیسکا نیچه (۱۸۹۷–۱۸۲۶) یک سال پیش از متولد شدن نیچه در سال ۱۸۴۳ ازدواج کردند. آنها صاحب دو فرزند دیگر نیز شدند: الیزابت فورستر-نیچه متولد ۱۸۴۶ و پسری دیگر به نام لودویگ جوزف متولد ۱۸۴۸. وقتی نیچه پنج سال داشت، پدرش بر اثر یک ناخوشی مزمن مغزی درگذشت. شش ماه پس از آن فرزند آخر خانواده لودویگ جوزف در دو سالگی فوت کرد. نیچه پس از آن همراه با خانواده به ناومبورگ نقل مکان کرد. در آنجا با مادربزرگِ مادری و دو عمهٔ مجرد نیچه زندگی میکردند. پس از فوت مادربزرگش در سال ۱۸۵۶، به خانهٔ اصلی خود نقل مکان کردند که هماکنون به موزه و مرکز مطالعات نیچه بدل شدهاست. نایجل راجرز و مل تامپسون در کتاب فیلسوفان بدکردار نشان میدهند که نیچه دائماً بیمار بوده و سردرد داشته و اگر بر اثر بیماری سفلیس نمیمرد، میشد نتیجه گرفت که او در هنگام مرگ هنوز پسر بودهاست. نیچه چند مورد به زنانی مثل لو سالومه و کازیما واگنر ابراز عشق کرده بود اما همه این موارد با تلخی پایان یافت و مخصوصاً خیانت لو سالومه و دوستش پل ری به او ضربه بسیار محکمی به او وارد آورد که بیماری او را تشدید کرد. در اواخر عمر نیچه خواهرش از او مراقبت میکرد که او هم حداکثر استفاده را از عواید فروش آثار او برد. نیچه در ده سال آخر عمرش عملاً مجنون بود.
نیچه اولین کتاب خود را در سال ۱۸۷۲ با عنوان زایش تراژدی از روح موسیقی منتشر کرد. این کتاب در سال ۱۸۸۶ با عنوان «زایش تراژدی: هلنیسم و بدبینی» انتشاری مجدد یافت. نیچه در این کتاب از قدرت اراده در مقابل ناملایمات محتوم زندگی گفت تا مخالفتی آشکار با فیلسوف محبوب خود شوپنهاور نشان دهد. کتاب دوم نیچه با نام «فلسفه در در عصر تراژیک یونان» نیمهتمام ماند. نیچه در سال ۱۸۷۶ «تاملات نابههنگام» را نوشت؛ این کتاب که حاوی چهار مقاله با الحانی گوناگون بود، افکار اولیهی فلسفی نیچه را در خود جای داد.
کتاب صوتی حکمت شادان از خصوصیترین نوشتههای فردریش نیچه است چون آن را پس از بهبودیاش از بیماری نوشته و به دختری به اسم سالومه تقدیم کرده است. دختری که با حضورش در زندگی او باعث خوب شدن حال او شد و شور و نشاطی غریب به او بخشید. نیچه نام این کتاب را با توجه به زندگی شاعران و رامشگران جنوب فرانسه انتخاب کرده است که براساس عشق و شادی و جوانمردی زندگی میکردند.
این کتاب که در سال ۱۸۸۲ و پیش از چهل سالگی نیچه منتشر شد دربر دارنده مهم ترین نظرات نیچه درباره هنر، اخلاقیات، دانش، حقیقت، هوشیاری ذهنی و خاستگاه تعقل است. او در حکمت شادان، برای بسیاری از نظریههایی که در کتاب «چنین گفت زرتشت» خود تشریح نموده، مقدمهای آورده و بعضی از مقولات و مفاهیم بنیادی تفکراتش را اولین بار در حکمت شادان مطرح کرده است. برای خرید کتاب صوتی حکمت شادان به این سایت مراجعه کنید.
نیچه در سوم ژانویهی ۱۸۸۹ دچار فروپاشی روانی شد. در این ایام بیماری بر روان نیچه سیطره یافته بود، حال آنکه کتابهایش هنوز در حال انتشار بود. مادر نیچه تصمیم گرفت او را به کلینیکی در شهر ینا بفرستد. نیچه اما همچنان روزگار سختی را میگذراند تا اینکه فرانزیسکا بر آن شد که او را به خانهاش در نائومبرگ بازگرداند. نیچه پس از مرگ فرانزیسکا در سال ۱۸۹۷، ا به وایمار رفت تا تحت مراقبت خواهرش الیزابت قرار گیرد. در سالهای ۱۸۹۸ و ۱۸۹۹ نیچه دو بار سکته کرد تا وضعش هر چه بیشتر وخیم شود. او در نهایت در ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ و در ۵۵سالگی سکتهی دیگری کرد تا پایانی دردناک بر دفتر زندگیاش در وایمار رقم بخورد. الیزاب تصمیم گرفت برادرش را در کلیسا و در کنار مدفن پدرش به خاک بسپارد.