کتاب صوتی طلسم شیطانی اثر امیلی آرنولد مککالی داستانی دیگر دربارهی اعضای خانوادهی مهربان و دوستداشتنی خرسها یعنی سوفی، زازا و برادر کوچکشان ادوین است که در کتاب دیگر مککالی یعنی وقفهی بزرگ زازا (منشرشده در سال ۱۹۸۹) معرفی شدهاند. این کتاب در سال ۱۹۹۰ منتشر شده است. این کتاب ترجمه امیلیو مهرانه امروانی است که در نشر صوتی آوارسا منتشر شده است.
امیلی آرنولد مککالی (متولد ۱ جولای ۱۹۳۹، گیلزبرگ، ایلینویز) نویسنده و تصویرگر آمریکایی است. مککالی زمانی که تنها سه یا چهار سال داشت، خواندن و نقاشی کشیدن را آموخت. او عاشق خواندن و اکتشاف بود. امیلی برنامههای رادیویی و داستان کتابهای مختلف را تصویرسازی میکرد.
مککالی اگرچه به کالج رفت و بعدها مدرک کارشناسی ارشد تاریخ هنر را نیز دریافت کرد، با این حال، به گفتهی خودش، زندگی آکادمیک چندان برای او مناسب نبود، زیرا او هرگز نمیخواست معلم و یا گردآورندهی آثار هنری باشد. او علاقه داشت طراحیهایش را به مدیران هنری مجلات، ناشران کتاب و آژانسهای تبلیغاتی ارائه دهد.
کتاب صوتی الکلی های گمنام اثر بیل ویلسون کتابی از تجربیات هزاران مرد و زنی است که توانستهاند اعتیادشان به الکل را کنار بگذارند. کتاب الکلیهای گمنام را حسن حاجیقاسمی گردآوری کرده است.
در این کتاب آده است که: منافع مشترک ما باید در راس کار ما قرار گیرد. بهبودی هریک از ما به یگانگی الکلیهای گمنام بستگی دارد. وحدت انجمن الکلیهای گمنام، گرامیترین ویژگی انجمن ماست. زندگی ما و زندگی کسانی که به الکلیهای گمنام خواهند آمد، کاملا به این ویژگی وابسته است. یا باید متحد باشیم یا انجمن از بین میرود. بدون وحدت، قلب الکلیهای گمنام از تپش باز میایستد. و دیگر موهبتهای حیاتبخش الهی، در شاهرگهای جهان ما جاری نخواهد بود. نعمتهایش به ما، بیهدف هدر خواهد رفت. الکلیهایی که دوباره به غار تنهایی خود بازگشتهاند، ما را سرزنش میکنند و میگویند الکلیهای گمنام چه چیز خوبی میتوانست باشد؟
کتاب صوتی جاذبه میان ما داستانی عاشقانه از بریتنی سی چری است. داستانی که زخمها و یادگارهای گذشته را به درون یک رابطه عاطفی میآورد و آن را به چالش میکشد، تحت تاثیر قرار میدهد و دوباره از نو میسازد.
جاذبه میان ما داستانی عاشقانه است که با روایت دختری به نام لوسی از زندگیاش همراه با مادر و دوخواهرش آغاز میشود؛ لیریک و ماری، که هر کدام دنیای خود را دارند. لیریک، خواهر بزرگتر لوسی، دختری منطقی و تا حدی بیعاطفه است. لیریک همیشه دوست داشته تا رقصنده باشد و از مادرش، یک جعبه موسیقی به ارث برده که در میان آن، بالرین کوچکی خودنمایی میکند.
ماری، خواهر دوم است که برعکس لیریک، مهربان، آرام و معصوم است. همیشه دغدغه نگرانیهای مادر را دارد و همین سبب میشود تا فرصتهای خودش را در زندگی از دست بدهد. مادر برایش یک صندلی راحتی به یادگار میگذارد تا به او آرامش ببخشد. لوسی که خودش راوی است، از آن دخترهای پر انرژی و سرخوش است و در صحبتهایش طنز و شیطنت نهفته است. مادر برایش جواهری به شکل قلب باقی گذاشته است. همان که از نوجوانی به گردنش بود و به داشتنش افتخار میکرد.
کتاب صوتی خاطرات یک گیشا اثری از آرتور گلدن و داستان زندگی دختری است که در کودکی به عنوان برده وارد خانهای میشود و پس از آن، زندگی را به عنوان یک گیشا تجربه میکند: زنی که تربیت شده تا با هنرهایش، مردان قدرتمند و ثروتمند را فریب دهد.
شخصیت اصلی این کتاب، نیتا نام دارد. او همراه با خواهرش، ساتسا، و مادر و پدرش زندگی میکرد؛ مادرش بیمار و پدرش از کار کردن عاجز بود. پدر و مادر از روی فقر و ناچاری، دخترانشان را با قیمتی بسیار کم میفروشند تا برده شوند. نیتا و خواهرش، ساتسا، به پایتخت میروند. مدیر یک گیشاخانه با دیدن چشمان آبی و خاکستری نیتا، او را میپذیرد تا نزد خودش بماند و تعلیم بگیرد اما ساتسا را قبول نمیکند. خواهر، به ناچار، مجبور است از آنجا برود و در یکی از خانههای بدنام، زندگی کند.