از رنجی که می بریم دومین مجموعه داستانی جلال آل آحمد است که در سال ۱۳۲۶ و همزمان با کنارهگیری او از حزب توده منتشر شد. این کتاب شامل هفت داستان کوتاه به نامهای: دره خزان زده، زیرابیها، در راه چالوس، آبروی از دست رفته، محیط تنگ، اعتراف و روزهای خوش است.
نویسنده در نوشتن داستانهای این کتاب رویکردی سیاسی دارد و سعی میکند وضعیت زندانیان سیاسی رژیم شاه را نشان دهد. او به زندانیانی اشاره میکند که زیر شکنجه هستند و شرایط دشواری دارند.
برای شنیدن کتاب صوتی از رنجی که میبریم اینجا کلیک کنید.
بخشی از کتاب
از هشتاد و سه نفری که از زیرآب حرکت کرده بودند، فقط هفتاد و نه نفرشان به کرمان رسیدند. مادر اسد را در تهران به جا گذاشته بودند و وقتی از اصفهان حرکت میکردند، خبر مرگش را تلگرافی از اداره ژاندارمری گرفته بودند. سه نفر، دیگر یکی برادر کوچک اسد بود که در یزد به خاکش سپرده بودند و دو نفر هم رفقای اسد که میان راه، پایین یزد سر به نیست شده بودند و معلوم نبود جه به سرشان آمده است
در کرمان چهار روز بازداشت بودند و پس از آن، آزادشان گذاشتند که در شهر بگردند و هر روز خود را به شهربانی معرفی کنند. این مهم نبود. میبایست کار پیدا میکردند
اسد بیش از پنج روز به فکر مادرش نبود و وقتی به کرمان رسیدند، بیکاری و دربهدری، کارهای بزرگتری را به پیشباز او میفرستاد. فقط دلش از این میسوخت که چرا مادرش چهار ساعت پس از حرکت دستهی آنها از تهران، در همان بیمارستان راهآهن جان داده بود و چرا او نتوانسته بود در آخرین ساعت عمرش پهلوی او باشد
هفت سال پیش بود که از مراغه با پدر و مادرش راه افتاده بود و شش سال بود که پدر خود را در زیر آوار یکی از دالانهای معدن زیرآب ازدستداده بود. اسد همان وقت هنوز پانزده سال نداشت که مجبور شد درستوحسابی کار بگیرد و مثل دیگران؛ روزیده ساعت هوای مرطوب و پر از گرد زغال معدن را ببلعد…